نتایج جستجو برای عبارت :

بچه ها چه طورن

بهشت زهرا نرفتم.هر هفته میرم اونجا که زخم رو تازه کنم؟میرم که مطمئن بشم قبر خالی نشده و فرار نکرده؟! دقیقا چرا میرم؟امید نشسته بود گریه میکرد گفت باورش سخته. گفتم امید جان من واسه حرفهای جدی کمی ضعیف شدم؛ بگو بچه ها چه طورن؟ گفت بچه ها چه طورن کلید واژه ست؟ یعنی حرف رو عوض کنم؟ گفتم دقیقا
سلام
با خانم های کینه ای که هیچ چیز رو فراموش نمیکنن باید چیکار کرد که این کارشون رو ترک کنن، راستش من تو یه خانواده ٥ نفری بزرگ شدم که الان ٢٤ سالمه و مجرد هستم، تو دوران بچگی اتفاقاتی افتاده که مادرم و خواهرهام با عمه هام رابطه خوبی ندارن ولی من رابه طم خوبه، رفت و آمد داریم ولی سرد. توی دور و اطرافم هر خانمی رو که دیدم تقریبا اینطوریه، میخوام بدونم باید چیکار کرد که این رفتارشون رو ترک کنن؟
مادرم هی میکوبه تو سر پدرم خواهرانت این طورن ...، عم
باو ساییییییدین مارو با این بحث دانشگاها ، طرف میاد برا من از تفاوت بین دانشگاه عالی و... رو حرف میزنه و اینکه کجا بخونی خوبه سواد کی خوبه کی بد  .و بکل از این چرت و پرتا .
خدااااااااااااییییییاااااااااااا نسل این آدما کی باید منقرض بشه اخه 
یجوری تخصصی نظر میده و حرف میزنه و خیلی ببخشیدا گوه می خوره که میگی نکنه کسیه جاییی درس خونده بعد ازش میپرسی میفهمی خودش تو گوه ترین دانشگاه ممکن تحصیل کرده بعد میاد چرت تحویل من میده بعد جالبش اینه ولی او
سلام و عرض ادب دارم خدمت تمام عزیزان
22 سالمه و در شهری غیر از محل زندگی خانواده مشغول تحصیل هستم، مسئله ای که ذهنم رو درگیر کرده اینه که بعد از یه مدت هم اتاقی شدن با هر کس، یک حالت انزجار نسبت به اون شخص پیدا می کنم و فقط تحملش می کنم و چیزی به روش نمیارم ولی در درون واقعا ازش متنفر میشم.
خودم فکر می کنم این اتفاق بی دلیل صورت نمی گیره بلکه بخاطر بعضی بی مروتی ها و کارهایی که انتظارش رو ندارم از اون ها سر بزنه این طور میشم، ولی ...
آخه مگه همه این
هیچوقت توی زندگیم اینقدر درگیر خودم نبودم که این چند ماه...
یه متر گرفتم دستم هر جا که میرم، هرکاری که میکنم، هر حرفی که میزنم و حتی هرچیزی که بهش فکر میکنم رو با این متر اینقدر بالا پایین میکنم تا بالاخره حال عمومی روحیم به سمت چروکیدگی پیش بره...
دلیلش میدونم چیه، دلیل متر به دست شدنم رو، ولی نمیدونم دلیل حالات و جوابایی که میگیرم و واکنش هایی که نشون میدم چیه!!
دلیل متر میدونین چیه؟ تفاوتم با ادمهای محیط اطرافم... آقا کلا رسیده به جایی به مدل د
آدمی نیست که عاشق نشود وقت بهار...
سلام :)
عاشق پستهای اول و آخر سالم...
پستهای آخر سال چون ارزیابی طورن و انگار نتیجه ی تمام سالتو تو یه صفحع میگنجونی...
پست های اول سال چون انگار سرآغاز رسمیِ سال جدید؛اهداف جدید و برگه ی جدیدی از کتاب زندگیه :)
این روزها همش احساس آنشرلی بودن میکنم... خصوصا تو حیاط پدری که فرش سبز رو زمین پهن شده و هر لحظه یه گلبرگ سفید رقص کنان و چرخ زنان از درخت های شکوفه پوش خودشونو به سبزه ها میرسونن و از درخت جدا میشن که زیبایی
پیش‌نوشت: یکی از چیزهایی که آدم‌ها شدیداً سعی می‌کنند از آن دور بمانند، مواجهۀ عریان با حقیقت است. و در اغلبِ این موارد دلیلی وجود ندارد جز رهیدن از زیرِ بارِ مسئولیتی که حقیقت روی شانه‌هایشان می‌گذارد ـ جز ترس از پذیرشِ مسئولیت. آدم‌ها پُرند از ترس‌های درونی‌شده‌ای که مانندِ زنجیر دست‌وپایشان را محکم بسته است. و جالب اینجاست که اغلب، کسی تلاشی نمی‌کند برای پاره‌کردنِ این زنجیرها؛ چرا که در میانِ آن‌ها احساسِ امنیت می‌کند؛ و آزاد
چیزی که قرار است بنویسم ممکن است عاشقانه نباشد شاید مانند داستان زندگی معمولی آدمهایی باشد که روزی ه
زاران نفر مانند آنها را دیده ایم ،از کنار آنها گذر کرده ایم وحتی پیش خودمان فکر نکردیم که زندگی هر کدام از ما ممکن است
 رمانی باشد که هیچ وقت خوانده نشود .من رمان زندگی خودم را مینویسم چون به این باور رسیده ام که داستان یک زندگی را دختری با چشمان سیاه وپسری با عشق افسانه ای زیبا نمیکن.
دبلکه زیبایی داستان به آن است که خوانده شود ،فهمیده شود وح
چیزی که قرار است بنویسم ممکن است عاشقانه نباشد شاید مانند داستان زندگی معمولی آدمهایی باشد که روزی ه
زاران نفر مانند آنها را دیده ایم ،از کنار آنها گذر کرده ایم وحتی پیش خودمان فکر نکردیم که زندگی هر کدام از ما ممکن است
 رمانی باشد که هیچ وقت خوانده نشود .من رمان زندگی خودم را مینویسم چون به این باور رسیده ام که داستان یک زندگی را دختری با چشمان سیاه وپسری با عشق افسانه ای زیبا نمیکن.
دبلکه زیبایی داستان به آن است که خوانده شود ،فهمیده شود وح
لی اُون:حرفه ای . محصول سال 1994 یکی از بهترین ژانرهای لونیسیم و اکشن و با شات های جنایی و سکانس های پیچیده و فلسفی است . که در مدت 2 ساعت خود ما را غرق خواهد کرد .
داستان فیلم با رویکرد تصویر و توضیح : 
حرکت دوربین به جلو و مستقیم و مرغهای دریایی با حرکتشان به سوی جلو به درختاهای پوشیده چند تا افراد که در جاده ی بغل آب ، به منطقه ای می رسند به نام منتهن در نیویورک سکانس با اسم لئون تمام می شود . در سکانس بعدی در یکی از خیابان های بزرگ منتهن در نیویورک
لی اُون:حرفه ای . محصول سال 1994 یکی از بهترین ژانرهای لونیسیم و اکشن و با شات های جنایی و سکانس های پیچیده و فلسفی است . که در مدت 2 ساعت خود ما را غرق خواهد کرد .
داستان فیلم با رویکرد تصویر و توضیح : 
حرکت دوربین به جلو و مستقیم و مرغهای دریایی با حرکتشان به سوی جلو به درختاهای پوشیده چند تا افراد که در جاده ی بغل آب ، به منطقه ای می رسند به نام منتهن در نیویورک سکانس با اسم لئون تمام می شود . در سکانس بعدی در یکی از خیابان های بزرگ منتهن در نیویورک
لی اُون:حرفه ای . محصول سال 1994 یکی از بهترین ژانرهای لونیسیم و اکشن و با شات های جنایی و سکانس های پیچیده و فلسفی است . که در مدت 2 ساعت خود ما را غرق خواهد کرد .
داستان فیلم با رویکرد تصویر و توضیح : 
حرکت دوربین به جلو و مستقیم و مرغهای دریایی با حرکتشان به سوی جلو به درختاهای پوشیده چند تا افراد که در جاده ی بغل آب ، به منطقه ای می رسند به نام منتهن در نیویورک سکانس با اسم لئون تمام می شود . در سکانس بعدی در یکی از خیابان های بزرگ منتهن در نیویورک
چیزی که قرار است بنویسم ممکن است عاشقانه نباشد شاید مانند داستان زندگی معمولی آدمهایی باشد که روزی ه
زاران نفر مانند آنها را دیده ایم ،از کنار آنها گذر کرده ایم وحتی پیش خودمان فکر نکردیم که زندگی هر کدام از ما ممکن است
 رمانی باشد که هیچ وقت خوانده نشود .من رمان زندگی خودم را مینویسم چون به این باور رسیده ام که داستان یک زندگی را دختری با چشمان سیاه وپسری با عشق افسانه ای زیبا نمیکن.
دبلکه زیبایی داستان به آن است که خوانده شود ،فهمیده شود وح
چیزی که قرار است بنویسم ممکن است عاشقانه نباشد شاید مانند داستان زندگی معمولی آدمهایی باشد که روزی ه
زاران نفر مانند آنها را دیده ایم ،از کنار آنها گذر کرده ایم وحتی پیش خودمان فکر نکردیم که زندگی هر کدام از ما ممکن است
 رمانی باشد که هیچ وقت خوانده نشود .من رمان زندگی خودم را مینویسم چون به این باور رسیده ام که داستان یک زندگی را دختری با چشمان سیاه وپسری با عشق افسانه ای زیبا نمیکن.
دبلکه زیبایی داستان به آن است که خوانده شود ،فهمیده شود وح
چیزی که قرار است بنویسم ممکن است عاشقانه نباشد شاید مانند داستان زندگی معمولی آدمهایی باشد که روزی ه
زاران نفر مانند آنها را دیده ایم ،از کنار آنها گذر کرده ایم وحتی پیش خودمان فکر نکردیم که زندگی هر کدام از ما ممکن است

 رمانی باشد که هیچ وقت خوانده نشود .من رمان زندگی خودم را مینویسم چون به این باور رسیده ام که داستان یک زندگی را دختری با چشمان سیاه وپسری با عشق افسانه ای زیبا نمیکن.
دبلکه زیبایی داستان به آن است که خوانده شود ،فهمیده شود وح
چیزی که قرار است بنویسم ممکن است عاشقانه نباشد شاید مانند داستان زندگی معمولی آدمهایی باشد که روزی ه
زاران نفر مانند آنها را دیده ایم ،از کنار آنها گذر کرده ایم وحتی پیش خودمان فکر نکردیم که زندگی هر کدام از ما ممکن است

 رمانی باشد که هیچ وقت خوانده نشود .من رمان زندگی خودم را مینویسم چون به این باور رسیده ام که داستان یک زندگی را دختری با چشمان سیاه وپسری با عشق افسانه ای زیبا نمیکن.
دبلکه زیبایی داستان به آن است که خوانده شود ،فهمیده شود وح
چیزی که قرار است ب
نویسم ممکن است عاشقانه نباشد شاید مانند داستان زندگی معمولی آدمهایی باشد که روزی ه
زاران نفر مانند آنها را دیده ایم ،از کنار آنها گذر کرده ایم وحتی پیش خودمان فکر نکردیم که زندگی هر کدام از ما ممکن است

 رمانی باشد که هیچ وقت خوانده نشود .من رمان زندگی خودم را مینویسم چون به این باور رسیده ام که داستان یک زندگی را دختری با چشمان سیاه وپسری با عشق افسانه ای زیبا نمیکن.
دبلکه زیبایی داستان به آن است که خوانده شود ،فهمیده شود و

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها