نتایج جستجو برای عبارت :

وگرنه فاصله ی ما هنوز یک قدم است*

صندلی جلو رو خوابوندم ببرمش بیمارستان. گفت خوبم اما خوب نبود. گل رز سرخ خریدم ریختم تو بغلِ بی حالش. بیست شاخه...لبخند زد. بهش نگفتم اما حقیقت این هست که فاصله گل هایی که میتونیم به دست یک نفر بدیم با گل هایی که روی یک سنگ مزار براق برای همون آدم میگذاریم یک لحظه ست.
تنها چیزی که درباره دختر های دیگر برایم واضح و آشکار است این است که باید ازشان فاصله بگیرم وگرنه روح و روانم را برای همیشه نابود میکنند. دلیلش را نمیدانم. نمیدانم حاصل عملکرد پاتولوژیک ایشان است یا پاسخ اشتباهی در ناخودآگاه خود به وجود و رفتار هایشان میدهم. نمیدانم، اما به هر حال، باید فاصله بگیرم. از هر نظر.
دانلود آهنگ بهنام بانی هنوز دوست دارم
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * هنوز دوست دارم * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , بهنام بانی باشید.
 
دانلود آهنگ بهنام بانی به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Behnam Bani called Hanooz Dooset Daram With online playback , text and the best quality in mediac
 
متن ترانه بهنام بانی به نام هنوز دوست دارم
فاصله میگیری خب بیشتر دلم میخوادتورو خوب نگاه کن تو چشام جون همین چشما نروساده دل بستم ول
اگرچه دل به کسی داد،جان ماست هنوز           به جان او که دلم بر سرِ وفاست هنوز
ندانم از پی چندین جفا که با من کرد                  نشان مهر وی اندر دلم چراست هنوز؟
به راز گفتم با دل،ز خاطرش بگذار                            جواب داد فلانی ازان ماست هنوز
چو مرده باشم اگر بگذرد به خاک لحد                به بانگ نعره برآید که جان ماست هنوز
عداوت از طرف آن شکسته پیمانست                  وگرنه از طرف ما همان صفاست هنوز
بتا تو روی ز من برمتاب و دستم گیر             
چقدر این فاصله ها با هم و تا هم توی زندگی مهم میشن . فاصله ی آشتی تا قهر یا حتی قهر تا آشتی . فاصله ی لیوان آب با تخت . فاصله ی یزد تا مشهد . یا کرج تا تهران . حتی فاصله ی سامان تا روستای چم چنگ . فاصله ی طبقاتی ما با شما که همه میگن . یا حتی همین یه بند انگشت فاصله ی دوست داشتن تا تنفر . این فاصله ها که هیچ وقت معلوم نیست دقیقا چند ساعت یا چند روز طول میکشه تا برسی بهشون یا اتفاق بیافتن اما انقدری مهم هستن که تا همیشه تو یادت بمونن و گاهی همه ی راهی که رف
دلم شده مثل یک استخوان توخالی
یک دلخوشی پوشالی
نمیدانم هنوز میخوانی ام یا نه
من که هنوز مینویسم...
خبرت بدهم که درتمامی دیوارهای شهر نوشتم کجایی
نوشتم کجایم
اما سروصدای باران های اسفند مگر گذاشت صدایت را بشنوم؟!
زیر لب زمزمه کردی و خواندم
این شد:
"گم شدی و گم شدم..."
آری گم شدم...زیر آواری از حرف های توخالی، حرف های پوشالی
گم شدم دربین تمامی مردمانی که آواز قناری ها را یادشان رفت
گم شدم دربین عقده هایی که پشت من حرف ساختند
ساختند..آنقدر زیاد شد ای
به ازای هر تقارن یک کمیت پایسته وجود دارد!
 
قطعا هنوز نفهمیدم یعنی چی. کلی تقارن خوندم از دیروز. الان خسته شدم، وگرنه قضیه نویتر میخوندم. حالا بعدا میخونم، شاید بعد ازینکه استراحت کردم.
 
+مچم درد گرفته. 
++قرار بود دیشب یه چیزی رو بخونم و چک کنم هنوز نکردم.
+++سه ربع پیش چایی دم کردم ولی درگیر کارم شدم نخوردم!
++++منتظرم 10 روز دیگه که خیلی چیزا رو شد با حالتی پیروزمندانه به همه بگم من میدونستم :))) 
من عاشق شدم وگرنه این بی قراریم دلیل دیگری ندارد. من عاشق شده ام وگرنه این هوس ناتمام حرف زدن با محدثه چیست؟! من عاشق شدم وگرنه این دلیل خوشحالی، این میل بوسیدن برای چیست؟! من عاشق شدم و دیگر نه می خواهم و نه می توانم باز گردم به تنهایی خویش، محدثه من، این بینوا عاشقت را در تنهایی خود جا می دهی؟! از من دور هستی و خداوند در فکر است که تو را چگونه خلق کرده است که بنده سر به راهش را اینچنین از او غافل کرده ای. باز می گویم: دوستت دارم. با اینکه نوشتنش ه
اگر تمایل دارید که نیم فاصله را در نرم افزار ورد تایپ کنید به راحتی این کار امکان پذیر است. اصلا چرا از نیم فاصله باید استفاده بشه ؟ 
چرا باید از نیم فاصله یا فاصله مجازی استفاده کنیم؟
از جمله موارد استفاده از  فاصله مجازی شامل موارد زیر می باشد:
استفاده از فاصله مجازی و نیم فاصله ظاهر آراسته و زیبایی به متن می بخشد و خواندن متن را نیز آسان تر می کند.
از جمله ویژگی های یک تایپیست حرفه ای این است که فاصله مجازی را در هنگام تایپ کردن رعایت کند.
به
 
چشم های تو آبی نیستوگرنه حتمادر آنها غرق می شدمسیاه نیستوگرنه حتما درآنهابه خواب می رفتمسبز نیستوگرنه حتما در آنها گم می شدمامانه دوست دارم غرق شومنه به خواب برومنه گم شوممن دوست دارمهر صبحقله ای تازه از چشم هایت رافتح کنمو هر غروبجرعه ای از آنها بنوشمبانوی چشم قهوه ای من..!"محسن حسینخانی"
 
پ.ن:
‍ تصدقت بروماصلا حواست هست کهحواسم پرتقهوهچشمهایت شدهمدام باگوشواره هایفیروزه ات بازی می کنم تاغیرت شاعرانه امقلمبه شودنگذارم از حادثهبوسه قِ
خانه خراب شد و دنیا هنوز هست
بازان زد و صحرا هنوز هست
آن ابر که باریده بود در صحرا
خشکید و تَه کشید و دریا هنوز هست
آزرده ایم ما نکند دنیا هدر رود
دیروز رفته اگر فردا هنوز هست
سر ، عاشق است ، تن ، هویٰ ، جان ، فرشته است
سر ها ز تن جدا شد و جان ها هنوز هست
هرچند مهر باطل افکار من زده
اما بدان که پختن سودا هنوز هست
او گرچه رفت و دل ، دل نمیشود
رویای هرشب و شب ها هنوز هست
مسافت...فاصله ی میان من و توست، فاصله ایی که زمان و مکان را در هم می شکند...فاصله ایی نزدیک، به نزدیکی شانه هایمان و دور به اندازه دلتنگی هایمان...مصداق آن لحظه ایی ست که در کنار تو هستم، همان قدر نزدیک...اما هنوز هم دلتنگ ات هستم، و آغوشت مکان و زمان را بی معنا می کند و تنها چیزیست که فاصله های میان مارا از بین می برد...یادش بخیر، نخستین باری که در آغوشت،نزدیکی را لمس کردم، حسی شیرین بود...چند دقیقه مرا در ساحل شانه هایت به آرامش دعوت نمودی و صدایت ه
مسافت...فاصله ی میان من و توست، فاصله ایی که زمان و مکان را در هم می شکند...فاصله ایی نزدیک، به نزدیکی شانه هایمان و دور به اندازه دلتنگی هایمان...مصداق آن لحظه ایی ست که در کنار تو هستم، همان قدر نزدیک...اما هنوز هم دلتنگ ات هستم، و آغوشت مکان و زمان را بی معنا می کند و تنها چیزیست که فاصله های میان مارا از بین می برد...یادش بخیر، نخستین باری که در آغوشت،نزدیکی را لمس کردم، حسی شیرین بود...چند دقیقه مرا در ساحل شانه هایت به آرامش دعوت نمودی و صدایت ه
بازی کن با کلمات..  فقط خودت حق داری؟  و منی که هیچوقت نباید حق داشته باشم حتی احساساتم را بروز بدم.. که آخرش متهم به نقاب دروغین شوم.  بگذار منظورت همانی باشد که میگویی!   وگرنه   تهش بنویس ب. ک    یعنی بازی با کلمات و منظوری ندارم! 
می‌شود رفت ولی فاصله پایان دارد!عشق، غمیگن و پر از درد؟ نه! درمان دارد!
می‌شود با تو به ما بودنمان فکر کنیم ...دل به این جملهء من سخت تر ایمان دارد!
دست در دست و در آغوش، بخوابیم شبی ...این خیالات قشنگیست که جریان دارد!
من همانم که کسی مثل من عاشق نشود!قلب من عطر تو را بر تنش هر آن دارد!
قهر و اخمِ تو و جنگ و سرِ دعوا با هم،ارزشی بیشتر از خنده‌ی شاهان دارد!
گاهی از فاصله ها حال دلم بد شده‌استمی‌شود رفت ولی فاصله پایان دارد!
#فاصله_اجباری#میم_پناهی
خوشحالم که حالم بدهدرد نشونه وجود آسیبه تا فرد برای رفع اون اقدامی بکنه وگرنه ممکنه باعث آسیب بیشتر بشهزیست شناسی یازدهممثال قابل لمسی ام زده بود که قابل گفتن نیستنمیدونم شاید برا سال جدید مثالشو عوض کرده پس کودک درونم هنوز داره نفس میکشه 
از بازدید کنندگان تقاضای دعا دارم
دیروز گفت برنده رابطه های راه دور در اکثر مواقع فاصله است. حرفش منطقی و به نظر خودش دور از منظور بود اما به من حس بدی داد. حس ناامنی کردم. هیچوقت دلم نمیخواد از طرف آدم هایی که دوستشون دارم احساس ناامنی کنم.
و فاصله پدیده ای بیهوده بود!
شک، فاصله آدمو با ایمان زیاد می کنه در ابتدا. ولی وقتی که جوابشو پیدا کنی، از قبل هم نزدیک تر می شی، مطمین تر می شی.اینه که مهمه کِی، و به چی شک کنی. 
اگه بشه راهی پیدا کرد که شک کرد و از ایمان هم فاصله نگرفت، اون دیگه چی بشه!
در اصل، می شه شک نکرد، ولی سوال کرد. این دیگه فاصله هم ایجاد نمی کنه. همون مهسایی که بودم:عینک_آفتابی.
ولی باید مراقب بود، چون اگه تو سوال گیر کنی، تبدیل به شک می شه و اونوقتتتتت از ایمان فاصله می گیری.
از خودت!!
از فراقت , من فراغت را نمی جویم هنوز یک نفر بی آنکه باشد , هست و با اویم هنوز شعر گفتن را غمت چون خوب یادم داده ست نکته ای گفتی به تفسیرش غزل گویم هنوز گفتم از جان بگذرم تا گردم از جانان رها پای بر چشمم نهاد از خاک می رویم هنوز برکه با تصویر ماهش عشق بازی می کند دوری و سرمستی از یاد تو می بویم هنوز من نه یک دم زندگی کردم نه مردم بعد تو شانه ات گم شد , پریشان ست گیسویم هنوز فصل کوچ ست و پرنده خانه اش را ترک کرد من که ره با اختیار خود نمی
چه اهمیتی داره که من تافته جدا بافته این جمع محسوب میشم و شاید سعی میکنن با فاصله از من راه برن....ولی میدونین نکته اینجاست که خودشون دوباره با من سر صحبت رو باز میکنن و با من هم قدم میشن و من هم صحبت میکنم چه اهمیتی داره که شاید سلیقه متفاوتی با من داشتن باشن من به علایقشون احترام میزارم حتی اگه به علایق من احترام نذارن.....خوبه که حداقل به چادرم علاقه و ایمان دارم وگرنه خیلی زودتر از این ها چادرم رو باد برده بودش.....
 
 
 اینقدر در نوشتن خودم دقّت کرده‌ام به علائم نگارشی، به خصوص به نیم‌‌ فاصله‌ها (خود این نیم‌فاصله است یا نیم فاصله؟!) که یه لحظه دیدم تلویزیون داره تبلیغ میذاره، گاو و شیر و این قسم مسائل، ناخودآگاه زیر گاوه رو نگاه کردم (زیر عکس گاو منظور) که جمله‌ای که نوشته رعایت کرده فواصل رو یا نه... اینم از آخر و عاقبت ما... :) سر یه ماجرا، برای درست و روانخوانی از یکطرف کار به تشدید و اعراب‌گذاری رسیده حتّی... امّا در جریانی که، گاهی وسواس که بالاتر می
من تلاش کردم تو این خونه واسه تولد ارزش قائل شن اونوقت تنها چیزی که گیرم اومد این بود که فقط از طرف خواهرم اونم یواشکی کادو میگرفتم با یه تبریک خشک و خالی نه کیکی نه عکسی و نه هییییچ چیز دیگری بقیه ام اصلا تو باغ نیستن اون روز از سال. 
حالا برای بقیه هدیه میگیرن 3 ساعت کادو میکنن جاساز میکنن نبینه، کیک میخرن از بهترین قنادی شهر، دنبال فرصتن سورپرایزشون کنن، حتما باید پاشیم بزک دوزک کنیم تو عکسشون باشیم وگرنه نفرین والدین دست از سرمون برنمیدار
خوب شد که اونروز چکمه پوشیده بودم،ولی یادته آخرین تماست از کی بود؟حداقل راستشو بهم گفت،ولی تاحالا یه حرف راست از اون آدم شنیدی؟خوب شد براش بهانه اوردم گفتم اونور خیابون یه ماشینه زده به یه دوچرخه سوار وگرنه ولم نمیکرد،ولی نمیدونم چرخش کجای راه پنجر شد.خوب شد دوچرخه سوار فقط دوتا پاش شکستو سرش اسیب ندید، به نفع هممونه .
خوب شد صدای آمبولانسو از پشن تلفن شنید،وگرنه دیگه هیچوقت نمیتونست رکاب بزنه.
خوب شد کارمون به دعوا نکشید،حیف شد که یادش رف
جنین لعنتی کثافت خر الاغ بوزینه بیشعور عوضی ************* 
هرچی فحشت بدم واست کمه خیلی ***** هستی
همه ازت مینالن
فیزیو هم که افتادم فقط خدا رو شکر که 0.8 واحد بیشتر نیست میتونم ترم بعد بردارم و خداروشکرتر که درسی مثه بیو با 1.9 واحد نیوفتادم و یا آناتومی با 2.2 واحد پاس کردنی ام وگرنه ترم بعد نمیشد بردارم بخاطر واحد زیاد
دعا کنید فقط دعا کنید جنین رو خوب بدم که حداقل آناتومیم ۱۶ بشه و مشروط نشم (بخاطر همینه که انقدر واسه جنین استرس دارم و سرمایه گذاری کردم
من به آویشن، به باران تو مشکوکم هنوزمن به پایان ِ زمستان تو مشکوکم هنوزغنچه و عطر و بهار و سبزه‌ باز آورده‌ایگرچه با گل‌های گلدان تو مشکوکم هنوزای صدای ناگهان ِ یک تبسم در سحرمن به لبخند غزلخوان تو مشکوکم هنوزباز می‌پرسی که امید فراوانت چه شد؟باز می‌گویم به ایمان ِ تو مشکوکم هنوزهر که آمد، بار فردای خودش را بست و رفتبا یقین‌های پریشان تو مشکوکم هنوزاین‌که می‌آید نه باران، گریه‌های نم‌نم استمن به ابر و باز باران تو مشکوکم هنوز
من چه گویم از دل زارم که بیمارم هنوزشب شده مهتاب در خواب است وبیدارم هنوزغرق نور وشادمانی آسمان تار شبلیک تاریک است و طوفانی دل زارم هنوزماه خندان کهکشان ها نور بارانغم نهان در دل که از عشقش گرفتارم هنوزمثل مجنون غرق افسون آسمان شاداب و گلگوناشک بارم روز و شب می باشد این کارم هنوز
لنز رتروفوکال : ، یا لنز وارونه‌کانون، نوعی  لنز واید انگل
است، که  به شیوه  معکوس پیکربندی یک لنز تله فوتو تولید می شود. این لنز
توسط پیر آنژنیو در سال ۱۹۵۰ میلادی در کشور فرانسه اختراع گردید و هنوز هم
در فرانسه این  دوربین عکاسی رابه‌ احترام نام مخترع آن، رتروفوکال آنژنیو می گویند.
یک
لنز تله فوتو از دو گروه  عدسی  محدب و مقعر که رو به روی هم قرار می
گیرند ساخته می شود. این مکانیزم سبب کم شدن فاصله نخستین عدسی لنز با صفحه
حساس عکاسی می
 
هدف اصلی فلسفه
فلسفه قرار بود خود چیزها را نشان دهد. مثلا خود عدالت را. فیلسوف هم قرار بود حکیمِ  حاکمی باشد تا جامعه را به خود عدالت برساند. 
 
فاصله ی نخست 
مشکل از زمانی آغاز شد که معلوم شد برای رسیدن به خود عدالت ، نخست باید تعریف عدالت را دانست. تلاش برای تعریف عدالت اولین فاصله از فلسفه بود. دو هزار سال است که نظریه های عدالت به دنبال تعریف این مفهوم هستند و هنوز تعریفی از عدالت نداریم تا به هدف اصلی فلسفه برگردیم و خود عدالت را پیدا ک
اجازه گرفتم تا کنارش بنشینم. هنوز باسن مبارک را روی نیمکت نگذاشته بودم که پرسید از کجا می‌آیم و به کجا می‌روم و غذا را چند خریده‌ام و قارچ سوخاری چیست و آیا با نان می‌خورند یا خالی؟ تعارف زدم و یکی برداشت. یادم نیست که اهل کجا بود ولی یادم هست که مقصدش لاهیجان بود. خوشبختانه اتوبوس‌شان رسید و رفت. وگرنه معلوم نیست تا کی باید جواب پس می‌دادم. به خیر گذشت.
پ.ن: رشت - تهران (۲)
رفتم اما دل من مانده بر دوست هنوز...می برم جسمی و دل در گرو اوست هنوز
بگذارید به آغوش غم خویش روم ... بهتر از غم به جهان نیست مرا دوست هنوز
گرجه با دوری او زندگیم نیست ولی ... یاد او میدمدم جان به رگ و پوست هنوز
رشته مهرو وفا شکر که از دست نرفت ...بر سر شانه من تاری از آن موست هنوز
بعد یک عمر که با او به  وفا سر کردم ...با که این درد بگویم؟!که جفا جوست هنوز
تا دل ناله جانسوز بر آرم همه عمر ...همچو چنگم سر غم بر سر زانوست هنوز
باهمه زخم که سیمین بدل از او دارد
ویژگی‌های خاص هتل مدینه الرضا مشهد
در رزرو هتل مشهد به این موارد توجه نمایید.
استخر، سونا و جکوزی به صورت مجزا برای بانوان و آقایان به همراه استخر کودک
کتابخانه
اتاق ویژه جانبازان و معلولین
استفاده از کارت یکسان سازی
در این هتل دو مجموعه آبی مجزا برای استفاده بانوان و آقایان در طبقه ۱- هتل تعبیه شده است.این مجموعه‌ها با طراحی منحصر بفرد و دارا بودن محیطی آرام، با همه امکانات رفاهی و سالن بدن‌سازی و ماساژ آماده ارائه خدمات به مسافران عزیز
گاهی وقت ها به پشت سرم نگاه می کنم و می پرسم از خودم آیا این « من »بود  که فلان کار را انجام داد ؟ این « من »بود که چنین اشتباهی را مرتکب شد ؟ من بود که فلان کار سخت را انجام داد ؟ ...
باور نمی کنم گاهی که این « من » همان « من » باشد و آن مرد درست گفت که هر شخصی در زمانی از زندگی اش آن ملاقات مقدس را تجربه خواهد کرد . آری درست گفت.

آن « من » با این « من » قدری تفاوت دارد ولی هنوز هم زور چیزهایی به این  « من »می چربد . مثلا وقتی در حال رانندگی هستی ، خاطره ا
ده و نیممیتونست تیک تاک ساعت روی دیوار رو بشنوه‌. این خاصیت سکوته که هر صدایی رو قوی تر از خودش نشون بده.یازدهشبیه به تنهایی که کوچکترین احساسات رو ذره بین مییره.یازده و نیمهمیشه فکر میکرد ذات زمان جوریه که تا وقتی چیزی معنی میده تغییر کنه. دقیقه به دقیقه، ثانیه به ثانیه.وگرنه چرا جلو میره؟ چرا ساعت "ده و پنچ دقیقه" با "ده و شش دقیقه" فرق میکنه؟هیچ اتفاقی نمیوفتاد‌..به ساعت نگاه کرد. پس چرا کار می کرد؟هنوز نتونسته بود با فکراش کنار بیاد و دستاش
از آدم‌هایی که توی کارشون وجدان دارن، خوشم میاد. درست مثل استاد بانک . که گفت من باید تا فلان قسمت درس بدم و در جواب کسایی که گفتن ما راضی هستیم اگرم تا اون قسمت درس ندین، گفت برام مهم نیست اینجور رضایت! 
و یهو یادم افتاد و فکر کردم چه با وجدان!
 
پ.ن: و خودمو سرزنش نمیکنم بابت این رعایت نکردن فاصله و نیم فاصله و فلان. چون اینجا یه خونه‌اس؛ خونه‌امه و میخوام توی خونه‌ام نیم فاصله رعایت نکنم و حتی فاصله و میخوام ی جور باشه انگار شلوار راحتی پامه
از صبح تا الان به نظرم یه روز طولانی میاد. هوا اینجا اینقدر گرفته است که جای سه بعد از ظهر فکر میکنی دم غروبه. هنوز منو مها نهار نخوردیم و منتظریم سیب زمینی سرخ بشه تا خوراک مرغ بخوریم. به شدت گشنمه. صبح زود بیدار شدم همون چهار یا پنج بود. وسطش البته یه چرتم زدم و بعدش با این که خیلی خوابم میومد نشستم کار کردن اما کلی کارم مونده باید بشینم پای کتاب تا تمومش کنم زودتر دوست ندارم اینقدر طول کشیدنشو. تازه حمومم رفتم خونه رو هم جارو زدم چیه هی اینور ا
عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد؟
ای خواجه درد نیست وگرنه طبیب هست
"دیوار اشعار"  هر روز یک شعر از من و یکی یک شعر در همین موضوع هم از خواننده ها این طوری کلی شعر و کلی درس زندگی یاد میگیریم.

خیلی ممنون که سعی میکنید این دیوار اشعار را تمیز نگه دارید و چیزی رو ش نمی نویسید ولی لطفا روش بنویسید این طوری خیلی قشنگ تره.
موضوعی بخوانید ...
یه هفته ما رو بخاطر کرونا تعطیل کردن ومشتاقم بدونم قراره بعدش چی بشه!مثلا وسایل پیشگیری رو برای این همه دانشجو میخان تهیه کنن یا اینکه آرامش قبل از طوفانه و میخان بعدش بخاطر کمبود نیرو ازمون کار بکشن و یا اینکه بحول و قوه الهی قراره فروکش کنه این موج هنوز اوج نگرفته ی کرونا:/توکل بر خداما خودمون نگران خانواده هامونیم که ناقل نشیم و اونا رو مبتلا کنیم وگرنه جان ناقابلی داریم....:)
در وجودم ترسِ ذهنیِ دهشتناکی وجود دارد که رویاهایم را مفلوج و درمانده می کند. این ترس واقعی نیست. اما ریشه اش درونِ ذهنِ خیالبافم است. می گویند؛ این برخورد و واکنشِ آدم هاست که نشان می دهد چقدر به شما ارادت دارند، وگرنه هیچ کس تا به حال نتوانسته است قلبِ آن ها را از نزدیک ببیند. می خواستم بدانی هنوز توی دنیایم زنده ای. در خیالاتم، در رویاهایم، میان کابوس ها و خواب هایم، وسط پیاده روی های کنار سنگفرش های پارک، زیر درخت های کاج که صدای قارقار کلا
یادت نره که قبلا چی کشیدی. یادت نره که همیشه دلت میخواست قلبت خالی از هر حسی باشه. نباید اینارو یادت بره.
حس دوست داشتن و بودن یکی توی زندگیت شاید بنظر خیلی رمانتیک بیاد ولی درونش درده. یادت نره بزرگترین نقطه ضعف تو احساساتته.
هنوز یادمه. من یه آدم کاملا تک بعدی ام. و بخاطر حال روانیمم که شده بهتره تنها باشم.
یه ضربه دیگه مبتونه به کل منو از پا دربیاره. باید تا جاییکه میتونم از احساسات فاصله بگیرم وگرنه آسیب میبینم.
همش میترسیدم از اینکه آیا عشق
مثل همیشه سر ساعت دو ونصف شب جمعه قتل رخ داده بود.گهگداری جملات شاهدین بااین عبارت آغازمیشد.فردعصبی وحواسپرتی بوداصلاباورش برایم سخته فردی که کم از خانه فاصله می گرفت جلوی در منزل به قتل برسه.
شواهدعینی همه اش میگفت قتل کاربردی در پروژه قاتل داشته وگرنه چرافردمقتول که پشتیبانی هم نداشته که ثروتی جمع کندوریشه در جامعه بزن بکوب لندن بدواند بایدبه قتل برسد.
نگاه کارشناس تیلرسون به همه چیزاینگونه بود.اوبه سودقتل اهمیت میداد.اینکه یک فرد به م
در وجودم ترسِ ذهنیِ دهشتناکی وجود دارد که رویاهایم را مفلوج و درمانده می کند.
این ترس واقعی نیست. اما ریشه اش درونِ ذهنِ خیالبافم است.
می گویند؛ این برخورد و واکنشِ آدم هاست که نشان می دهد چقدر به شما ارادت دارند،
وگرنه هیچ کس تا به حال نتوانسته است قلبِ آن ها را از نزدیک ببیند.
می خواستم بدانی هنوز توی دنیایم زنده ای.
در خیالاتم، در رویاهایم، میان کابوس ها و خواب هایم، هنگامِ قدم زدن روی سنگفرش های پارک،
زیر درخت های کاج که صدای قارقار کلاغ مغ
فعلا جانشینِ وب !
احساس میکنم باید یکم تغییر تحول کوچیک ایجاد کنم برا خودم ...
میخواستم تو دفتر بنویسم ولی من همچنان فوبیای اینو دارم که وقتی مردم یکی بشینه بخوندشون...
+ با توجه به شناختی که ازم دارید ، میدونید که برمیگردم :)
+ یه سری حرفا رو باید بزنم ولی هنوز درگیر اینم که باید کسی اینا رو بشنوه یا نه ... باید این حرفا رو بنویسم تا فراموش بشن ... وگرنه مدام بهشون فکر میکنم و نابودم میکنن ...!
+ این شبا خیلی التماس دعا دارم ، یاعلی
فرزندم
گاهی فاصله ما تا فرج ، فاصله ما تا عاشق شدن، فاصله ما تا وصال، فقط یک روز و بلکه کمتر از یک روز، استقامت است...
اما سالها رنج فراق و رنج ابتلائات تلخ را تحمل میکنیم... و ناله میزنیم...
هیچ اتفاقی به این اندازه دل کسانی که بر ما ولایت دارند را نمی سوزاند... 
وای از قبوری که خود را در آن محبوس ساختیم...
وبلاگ داره پر و بال می گیره. دیروز جمعه هشت تا بازدید کننده داشتم!
خیلی زود داره رشد میکنه و این مطلب گویای این نکته هست که این روزا بازار بیت کوین و ارز دیجیتال توی مملکت خیلی داغه!
خود شما برای چی اینجا هستین؟ حتما در این مورد سرچی کرده این دیگر! وگرنه عاشق چشم و  ابروی من نیستید که! (چون هنوز عکس ندارم ها ;))
دستم بنده فعلا دارم میخونم برای ویزای اسپانیا چه کار باید کرد. این تموم شه، کارتابلمم خالی کنم، میام براتون از بیت کوین می نویسم.
خوشحال
فاصله همه چیز رو خراب می‌کنه. شاید از چیزهای خیلی کوچیک شروع بشه، اما کم کم از ریشه خراب می کنه... شاید شروعش از حرف ھایی باشه که پشت تلفن می‌گیم و رو در رو نمی‌تونیم. شاید از اون روز که باید دستش رو می‌گرفتی و دیگه نگرفتی. شاید از «امروز وقت ندارم ببینمت»، «نشد جواب زنگت رو بدم» ، «گوشیم خاموش شد» ، «ساعت و تاریخ از دستم در رفت» شروع بشه. شاید حتی با وجود کنار ھم بودن، دنیا ھا فاصله بگیرن و ببینیم ھر کدوممون تو یه دنیای دیگه غوطه وریم.
فاصله از
کشتی ما را توقیف می کنند؛ بلا فاصله مقابله به مثل می کنیم.
تحریم می کنند، قیمت دلار پایین می آید!
پهباد استثنائی آمریکا را منهدم می کنیم؛ برای آبرو داری دروغ می گوید.
برای پیشنهاد مذاکره، میانجی می فرستد، جاسوسهایش را کف دستش می گذاریم.
 
یعنی هنوز هستند کسانی که نخواهند این حرفها را بشنوند تا مجبور شوند به خودشان افتخار کنند؟؟
دوباره اعتماد کردم.... البته نه! اعتماد نه! فقط تضمینی برای 6 ماه بعد خودم و اتمام حجتی برای همه کسانی که گلایه ی بی اطلاعی برای حل مشکل داشتند.
سه روزه که برگشته و اینقدر سریع همه چی اتفاق افتاد که همه دوستان و فامیلم و حتی خودم دچار تحیر و بحران روحی شدیم. دو روز یکسره جلسه و محضر و تعهد..    
این دو روزه از رفتارش مشخصه که خیلی سختی کشیده ولی از کاهل بودنش مشخصه که هنوز هم نمیدونه باید چیکار کنه یا فکر می کنه لازم نیست کاری به جز گفتن چند کلمه عاش
شاگرد اول کلاس تخصصی دوره هنرستانم بودم. اما یه فاصله زیادی رو با معلمم حس میکردم. فاصله ای که دیگران باهاش نداشتن. راحتی که دیگران باهاش داشتن.
اونم با معلمی که از همه معلم هام برام عزیز تر بود.
اواخر سال بود فهمیدم رقیب درسیم باهاش خارج از مدرسه در ارتباطه. (اون موقع ایمیل خیلی رو بورس بود) ایمیلی با هم ارتباط دارن و معلممون خیلی باهاش گپ میزنه و دوسش داره.
حس بدی داشتم. هنوز هم دارم.
هنوز هم اصلاح نشدم.
 
یه معتاد به کارم که فقط کار میکنم. کاری
مثل نیلوفر اسیر خواب مردابم هنوز
یا که آن مرداب پیری در تب خوابم هنوز
شاید آوای شباهنگی میان جنگلم
یا شبیه آسمان در دست مهتابم هنوز
یا که شاید تکه ابری سرد و بارانی شدم
یا که در دریای چشمی مثل گردابم هنوز
ماهی ام ، فکر فرار از تنگ های شیشه ای
در تمنای خیال رود پر آبم هنوز
رودم اما، یک مسافر، میروم تا مرز عشق
مثل نیزاری ولی در فکر تالابم هنوز
موجهای خسته ی دریا کنار ساحلم
بی قرار خواهش دریای بیتابم هنوز
هر کسی باشم و یا در هر کجای این جهان
من به د
مدیرکل سازمان جهانی بهداشت:
بسیاری از کشورها هنوز در مراحل اولیه همه‌گیری کووید۱۹ هستند و برخی نیز که در اوایل شیوع این ویروس به آن دچار شدند، شاهد بازگشت روند افزایشی شمار مبتلایان هستند.
اشتباه نکنید، ما هنوز راه بسیاری در پیش داریم. این ویروس زمانی طولانی با ما خواهد بود. تردیدی نیست که در خانه ماندن و دیگر اقدامات فاصله‌گذاری فیزیکی در بسیاری از کشورها در مهار شیوع کرونا موفقیت داشته، اما این ویروس هنوز بسیار خطرناک است./ ایرنا
پنجشن
ماشین باید شنبه آزاد میشد. هرروز میرفتیم پلیس به اضافه ده و هر روز میگفتن هنوز شکایت روی ماشینه! و جالبه برام که تو کل پروسه داستان ماشین, پلیس هیچی نمیدونست از مراحل و اینکه باید چیکار کنیم نمیدونست! و این واقعا مایه مباهاته که همچین پلیسای کارکشته‌ای داریم! :/
با هزار مصیبت آقای مقروضو فرستادیم بره دادگاه بپرسه چی شده که حکم آزادی ماشین نمیاد. (نمیرفت که!! دهنمونو سرویس کرد تا رفت بپرسه!!)  گفتن حکمش اومده, ولی خودش باس بیاد بگیره!!! همسر از بو
راستش من هنوز از آن آدمها نشده‌ام که از تنهایی و خلوتشان لذت ببرند و استفاده‌ای مفید کنند. من هنوز برای رابطه‌ای دست و پا میزنم، هنوز دلم را به مخاطب‌های واهی توییتر و اینستا خوش کرده‌ام، هنوز از خودم فرار می‌کنم. اما من این آدم نخواهم ماند. من تغییر می‌کنم و یک روز واقعا تنهایی‌ام را بغل می‌کنم و با یک خروار کتاب و سوال و ایده خلوت می‌کنم.
هنوز ده ساعت کامل نگذشته از این که بیرون نرفتم و تو خونه نشستم و حقیقتا تحملم سر اومده-_-باید تا دو ساعت آینده حتما برم و یکم قدم بزنم وگرنه دیوونه میشم،اینم عادت بد منه دیگه،راستی دلم میخواد دوباره برم کتابخونه چون می خوام چند تا کتاب فلسفی جذاب بخرم اما نمیدونم کتابخونه پنج شنبه ها تا ساعت چند بازه،احتمال میدم بسته باشه:(
همین الان به خواهرم گفتم بیا بریم سینما و گفت:نه گفتم چرا؟ گفت:بچه های دانشگاه هم میخوان برن سینما من باهاشون نمیرم...و ه
کشتی ما را توقیف می کنند؛ بلا فاصله مقابله به مثل می کنیم.
برجام را پاره می کنند، دوباره تحریم می کنند، اعتبار دلار پایین می آید!
پهباد استثنائی آمریکا را منهدم می کنیم؛ برای آبرو داری دروغ می گوید.
برای پیشنهاد مذاکره، میانجی می فرستد، جاسوسهایش را کف دستش می گذاریم.
 
یعنی هنوز هستند کسانی که نخواهند این حرفها را بشنوند تا مجبور شوند به خودشان افتخار کنند؟؟
آیا می دانید اینترنت 6G چیست؟ درحالی‌که اینترنت 5G در بسیاری از کشورها هنوز عملی نشده است، خبر می‌رسد محققان چینی مشغول کار روی نسل بعدی اینترنت بی‌سیم، یعنی 6G هستند.
 
وزارت علوم و تحقیقات چین اخیرا تحقیقات مقدماتی برای توسعه‌ی شبکه‌ی 6G را آغاز کرده است. متخصصان معتقدند سرعت 6G می‌تواند به یک ترابایت‌بر‌ثانیه یا ۸۰۰۰ برابر سرعت 5G برسد.
 
ده‌ها محقق و متخصص شامل دو گروه، گروهی از مدیران وزارتخانه‌های مرتبط و گروهی متشکل از ۳۷ متخصص از د
خیلی خب می خوام غر بزنم.
الان سر کلاس زیستم.
دوتا کلاس قبلیو ضبط کردم البته یکیشو باید یکی بهم میداد که حالا نمی تونه بفرسته!هنوز وارد دفتر نکردم پس تکلیفو ننوشتم پس نقص خوردم.
صبح داشتم یه خواب مسخره می دیدم که مامان بیدارم کرد گفت کلاس داری!بعد به صورت خودجوش کرکره اتاقو داد بالا بالشتمو جمع کرد و برقو روشن.خب من اگه نخوام باید کیو ببینم؟!
الان هیچی از کلاس نمی فهمم.هیچی.همه هم ماشالا شدن علامه زیست و هی نظر میدن.اینم دارم ضبط می کنم.
بابا هم ن
Gmail دوستم رو دیدم که حدود 2000 تا ایمیل نخونده داشت! تلگرامش هم تقریبا 5000 تا نوتیفیکیشن unread داشت! یعنی داشتم دیوونه می شدم. من تا ببینم نوتیفیکیشن تلگرام، لینکدین یا جیمیلم روشن شده سریع باید seen یا delete کنم وگرنه مطلقا برای هیچ کاری نمیتونم تمرکز بگیرم!یه مدت پیش کامپیوتر محل کارم رو دادم به همکار جدید. چند بار بهش تذکر دادم همه ی فایل هات رو بر اساس یه دسته بندی منطقی توی فولدر به اسم خودت ذخیره کن. خدا شاهده 10 بار اینو بهش تذکر دادم اما انگار نه
وقتی دارم با عکسای پروفایل و پستام باهاش حرف میزنم
ینی هنوز دوسش دارم
ینی هنوزم تو فکرمه
ینی هنوزم تو دلمه
ینی هنوزم نمیتونم قبول کنمو امیدوارم به این که درست شه
ینی دارم خودمو بقیه رو گول میزنم که بیخیالشم
وگرنه یه چیزی که تموم شده برام ،تموم شد رفت....
لعنت به من
لعنت به تو
لعنت به این عشق عمیقی که تو دلم کاشتی
طعم لبخندو ازم گرفتی لامصب.......
یک توصیه ی اکید و مهم رو از منه جوون بشنوین!!
اینکه به محض این که میفهمین طرف مقابلتون احمق و
 زبون نفهم تشریف دارن به شدت ازش فاصله بگیرید....
به شدت!!دیدم که میگم!!
وگرنه شما هم مثل اون احمق تصور میشید!!
چون اگه احمق نبودید باهاش این رابطه ی
 دوستانه ی کذایی رو ادامه نمیدادید.
بهش میگم نرو سر کلاس تشکیل نشه...تو بری یه نفرم باشه 
این کلاسو تشکیل میده...بعد ما غیبت میخوریم...
کل کلاس میگن نمیرن...پاشد رفت و 32 نفر 
غیبت زده شدناین اولین بارش نیست...ترم پ
عمر خیلی خیلی زود میگذره ها!
انگار دیروز بود اومدم این کشور و اینجوری چمدون هام رو گذاشتم کنار تختم.
یادمه سرم بردم زیر پتو
کلی گریه کردم
و گفتم چرا اومدی این کشور؟!
ریختن؟
البته هنوز هم اعتقاد دارم که من متعلق به این کشور نیستم. و برای همینم هست که دارم میرم ازینجا. نه که بد باشه نه، تا وقتی میرم که بتونم جایی که واقعا بهش تعلق دارم رو پیدا کنم. اینجا وگرنه کشور خوبیه.
با اینکه بسیار دوست داشتنی هست و بسیار زیبا. و با مردم خوب.
ولی جالبه کار دنیا.
بی وقفه در ذهنم گذار می کند...
کسی نیست به من بگوید بس کن !؟ بعد از 5 ماه چه می خواهی؟
آخرش شوق دیدارش مرا خواهد کشت...
دیدار کسی که برایش ارزنی مهم نیست...
و من.... این جا.... در چه سیر می کنم ؟
آخرش آن بالا سری لبخند می زند و می گوید " دیدی تمام حرف هایت یادت رفت ؟ دیدی هنوز هم قلبت به خاطرش می کوبد..."
فراموشش خواهم کرد !!!!
 
 
----------------------------
 
 
سلام علیکم دوستان...
امید وارم کرونا نگرفته باشید :)
 
قراه بچه های مدرسه رو ببرن ورزنه...
سه نفر به علاوه معاونمون
نکته اول: همه مواد هنگام پخت کیک بایستی به دمای محیط باشد بخصوص کره وگرنه موقع همزدن به تیغه همزن گیر می کنه
نکته دوم: آرد را با بکینک پودر مخلوط و حتما سه بار الک کنید.
نکته سوم: در کیک های کره ای حتما کره و شکر را 5 دقیقه خوب بزنید تا کرم بشه به پوکی کیک شما کمک می کنه
نکته چهارم: در کیک های اسفنجی سفیده را تا حدی بزنید که سفت بشه ولی آب نیندازد وگرنه کیک خوب نمی شه
نکته پنجم: مواد کیک اسفنجی را بعد از آماده شدن بلافاصله توی فر بزارید.
نکته ششم: در
فاصله وقتی معنا پیدا میکند که مبدا و مقصدی هم در کار باشد. اگر ندانیم از کجا آمده‌ایم و به کجا می‌رویم، فاصله چطور معنا می‌شود؟◾روزهایی که انقلاب پیروز شد، روزهای اوج التهاب سیاسی و اجتماعی و حتی فرهنگی بود. روزهایی که جریان‌های مختلف، هر کدام حرف‌های مختلف می‌زدند و جلوی هم صف آرایی می‌کردنداز همان ابتدای شروع انقلاب اسلام بر امپریالیسم، یعنی از همان روزی گفتند مصرف توتون و تنباکو حرام است، تا همین امروز که منِ جوانِ نسل سومیِ انقلا
امروز تصمیم گرفتم ازت دور شوم
از دورترین فاصله ها به چشمانی که نمیبینم. به دستانی که لمس نمیکنم. زل میزنم.
ازت دور می شوم تا به خودت نزدیک شوی
نزدیک نمی شوم که آزرده خاطر نشوی 
که فلبم تیکه تیکه نشود از زخم زبون زدنات
یه روز هایی از زندگی باید از هم فاصله بگیریم تا به درد هم زخم بیشتر نزنیم
نزدیک هم که باشیم درد بیشتر می شود و دور باشیم یه درد دیگر...
ازت دور می ایستم و درگیر نگاهی می شوم که ازم دریغ کردی
درگیر حرف هایی می شوم که ازم گرفتی
قشنگی فا
حالم خوب نیست. گیجم و سرم درد میکنه. دلشوره دارم برای هدفای زندگیم ولی بیشتر دورم ازش خیلی اینو میفهمم ولی کاری از دستم برنمیاد.
حس میکنم یا زمانی عاشق فرد دیگری بودم و او هم عاشق من دیگری بود یا هنوز هم همون دونفریم ولی دور از هم به فاصله دو رهگذر هم زمان نا بینا و نا شنوا.
هوالمحبوبدلتتنگی شاید همین است که بعد از یک ماه صفحۀ وبلاگت را بازکنی و ستاره‌های روشن دوستانت را ببینی و حسرت بخوری که چرا یک ماه آزگار نبودی و نخواندی‌شان. دلتنگی همین است که من بهترین خبرهای زندگی‌ام را ابتدا با دوستان بلاگرم به اشتراک می‌گذارم و بعد شادی‌های قسمت شده‌ام را مزه‌مزه می‌کنم. دلتنگی برای شما خوب است. دلبستگی به شما خوب است. از پس همۀ این فاصله‌ها دوباره سلام. دربارۀ گذشته‌ها حرف نزنیم که رنج مدام است و تلخی بی‌پایان.
امکانات هتل لوتوس کیش
برخی از امکانات این هتل 3 ستاره عبارت است از :
خدمات خانه داری
صندوق امانات
تاکسی سرویس
اتاق چمدان
جعبه کمک های اولیه
خدمات CIP
لاندری
دستگاه واکس کفش
خدمات تور
خدمات بیدارباش
رمپ
پله اضطراری
کانتر گردشگری مسافران تور لحظه آخری کیش
تخفیف پارک دلفین ها
اتاق های هتل مجهز به مبلمان، سیستم تهویه مطبوع، مینی بار، ماهواره، سشوار، دمپایی، دراور، آباژور، حمام، تلفن، سرویس روزانه اتاق، بسته آرایشی و بهداشتی، سرویس بهداشتی فر
لیستو اسکرول میکنم،"میم"؟ نه اونقدر دور شدیم که دیگه نمیشه باهاش حرف زد
"ز"؟ نه واقعا
"ر"؟ نه اون نمیگه،منم نمیگم
"میم2"؟ هنوز یکم راحت نیستم باهاش
"د"؟ نه،بعد اون قضایا ترجیح دادم فاصله حفظ بشه.
و بله اینا پنج تا دوست صمیمیم بودن.
و هربار تهش به این نتیجه میرسم خودم با خودم معضلاتمو حل کنم و حرف بزنم ،خیلی بهتره
و خدا خندید...
به نظر میرسه ما هنوز توحید واقعی رو درک نکردیم وقتی بهمون فرشتگان میگن که خدا بهت خندید میگیم که بابا چی میگی کجای اسلام اولا اومده خدا میخنده دوما حالا فرضا راضی باشه از تو و من بعد شما نگاه کن خدا اونقدر بزرگه که اگه یه لحظه هم بخنده از اونور داره عذاب سر بعضیا نازل میکنه یعنی میگیم که اصلا خدا امکان نداره هم راضی باشه هم مغضوب ببین درست میگیا ولی هنوز به توحید نرسیدیم درسته خدا بزرگه ولی وقتی خندید به من و تو دیگه خندیده دیگه
اخیشش،امروز بخیر گذشت
امتحان خوب بود....خیالمون راحت شد ولی فهمیدیم که بچه های عزیز،چندین گروهِ سکرتی طور دارن که در طی پیدا کردن جوابهای سوال های بایومکانیک،توسط دوستان پیگیر،برملاشداره جانِ جانان ها....هرجی هست،هرمشکلی هست،بین ایرانیا هست و بس.وگرنه بچه های خارجیمون که اصلا صداشونم درنمیاد بدبختا....
حالا منکه اصلا برام مهم نیست خدایی،اخه میگم همین گروه اولیه مگه چه گلی به سرمن زده که بقیه نزده باشن؟ولی بعضی از بچه ها خیلییی شاکی شدناااا
به نام خدای مهربون 
8 بهمن بود داشتم برمیگشتم به سمت خونه
شب شده بود و هوا شدیدا سرد بود
و فاصله ی زیادی تا خونه داشتم
احتمال میدادم هنوز باید یکی دو سرویس اتوبوس بره 
اما میدونستم احتمالا خیلی با فاصله بیاند
قبلش یه ویدئو ضبط کرده بودمو داشتم تحلیل میکردم 
تصمیم گرفتم یبار دیگه هم نگاه کنم و اینستا گرامو واتساپو اینا رو چک کنم
یک لحظه به این فکر کردم اگه من حواسم پرت گوشی بشه و اتوبوس بیادو رد شه بره،بیچاره میشم و باید دست به دامن 14 معصوم بشم
می‌گویم لعنت به ترسی که تمامی ندارد.
ایستاده‌ام در ارتفاع و زل زده‌ام به پایین. دستانم را دور بدنم حلقه می‌کنم. هرکدام به پشت شانه مخالفشان می‌رسند. یخ کرده‌ام. آنقدر خودم را فشار می‌دهم که دردم می‌آید. قلبم را در آعوش می‌گیرم و به ترس‌هایم لعنت می‌فرستم و می‌پرم پایین. می‌خواهم دست‌هایم را باز کنم، ولی دیر شده. می‌افتم توی آب سرد. سینه‌اش را می‌شکافم و فرو می‌روم به عمیق ترین نقطه‌اش. چشم هایم را باز می‌کنم. برای لحظه ای ساکن می‌ش
هتل حیات شرق مشهد توضیحات و مشخصات
هتل حیات شرق مشهد هتلی سه ستاره واقع در ابتدای خیابان نواب صفوی و جنب هتل آرمان می‌باشد.این هتل در سال 1395 افتتاح گردیده است و در فاصله‌ای کمتر از 10 دقیقه پیاده‌روی تا حرم مطهر رضوی قرار دارد.هتل حیات شرق مشهد دارای 8 طبقه و 332 اتاق می‌باشد.
امکانات رفاهی هتل حیات شرق مشهد
رستوران هتل‌ها، همواره یکی از بخش‌هایی است که برای اکثر مسافرین اهمیت بسیاری دارد.این هتل با ظرفیت 300 نفر، دارای یک رستوران با انواع غذ
داد زد دنبالم نیاین، موندیم‌بیرون از بیمارستان، تنها رفت تو،چند دقیقه بعد زنگ زدم گفت باید چکاپ انجام بدن، سی تی اسکن، ریه، خون، سرفه زد قطع کرد. زنگ زدم گفت چهل دقیقه دیگه. چهل دقیقه می تابیدم و با سه چهار متر فاصله خانم جوانی هم می تابید، بابا کنار ماشین بود کسی آن طرف با فاصله ایستاده بود می گفت:" حالا خودش میاد بیرون." 
بعد چهل دقیقه اومد بیرون رنگ پریده بود ولی بیرون بود و همین طور که زیر لب می گفت:" منفی" خیره شده بود به زنی که با سه چهار مت
کلمات چه بیهوده خواهند بود وقتی دلتنگی
چه بیهوده دست و پا زدنی است کنار کسی که از خود دریغش کرده ای
یک دنیا فاصله است میان تو و کسی که به اندازه یک "سلام" با هم فاصله دارید
درست می گویم یا اشتباه...؟
شاید تو همان آدم من باشی
اما نه در این لحظه
نه در واپسای این حجم دلتنگی
توی این مطلب قراره طریقه ثبت نام در سایت 120 کلیک رو بهتون آموزش بدم, برای استفاده از خدمات این سایت لازمه که توی سایت ثبت نام و وارد حساب کاربریتون بشید وگرنه وقتی وارد این سایت میشید چیزی جز چند تا توضیح نخواهید دید و این وب سایت براتون هیچ سود و منفعتی نخواهد داشت چون شما هنوز در این سایت جایگاه و حساب ندارید.
ادامه مطلب
امروزم شروع شد و من از ساعت سه بیدارمو برناممو نوشتم. باید کلی از کتابمو تا شب پیش ببرم دیروز زیاد نخوندم ولی امروز چرخم راه میفته ! خب راستش منم خوابم میاد اما به خودم میگم اگه هدفت مهمتره باید یاد بگیری از یسری چیزات بزنی مثلا همین خواب. وگرنه مییییخواااابیدم تااااا ظهر خودش ۹ ساعت. چه کیفی میدادا. به هر صورت که فعلا بیدارم. صبحونه هم پیتزا خوردم :دی مهام بیدار شدا ولی دوباره خوابید. استادم هم روزی ۱۵ ساعت کتاب میخوند و کار میکرد. خب اگه بخوام
مدت‌هاست که اینجا باهم سفر میکنیم و مدت‌هاست که من از نوشتن #سفرتنها یا #زن_تنهای_مسافر یا هرچیزی شبیه این دوری میکنم و دلایل خودم رو دارم. یکی از دلایلم اینه که سفرتنها باعث میشه ترس نهادینه شده در مغز ما از رفدن و از تنهایی، تداعی شه. ترسی که راستش به اون شکل تو خیلی از سفرها معنا نداره. درسته اسمش سفرتنهاست و در تمام این‌ سالهای سفر، عزم سفر و رفتن و برگشتن از مقصد به تنهایی و به عهده‌ی خودم بوده، اما همیشه هزاران آدم و هزاران داستان سر راه
ما چند نفر
در کافه‌ای نشسته‌ایم
... با موهایی سوخته و
سینه‌ای شلوغ از خیابان‌های تهران
با پوست‌هایی از روز
که گهگاه شب شده است
 
ما چند اسب بودیم
که بال نداشتیم
یال نداشتیم
چمنزار نداشتیم...
ما فقط دویدن بودیم
و با نعل‌های خاکی اسپورت
از گلوی گرفته‌ی کوچه‌ها بیرون زدیم. 
درخت‌ها چماق شده بودند
و آنقدر گریه داشتیم
که در آن همه غبار و گاز
اشک‌های طبیعی بریزیم
 
ما شکستن بودیم
و مشت‌هایی را که در هوا می‌چرخاندیم
عاقبت بر میز کوبیدیم 
و مشت
فاصله‌ی هستی و حقیقت، فاصله‌ی عشق و هیچ. اگر می‌توانی این فاصله را پشت سر بگذار و در ما شو. عقل می‌گوید تو نمی‌توانی و دل می‌گوید کار جز توانستن نیست.‌

فاصله‌ی دال و لام،
اگر می‌توانی این دو حرف وصل کن و با ما شو.
حلمی | کتاب لامکان 
موسیقی: (Sevak Khanagyan - Qami (Wind
یکی از قشنگ ترین شعرهای فاضل نظری به نظرم این شعر هست که اون بیت معروف « مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب ، در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست» توی این شعر اومده. سالها قبل این بیت رو شنیدم بودم و نمیدونستم از فاضل نظری هست. امشب بیت اولش روی زبونم بود و با خودم زمزمه میکردم
بی‌قرار توام و در دل تنگم گله‌هاستآه! بی‌تاب شدن عادت کم حوصله‌هاست
مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آبدر دلم هستی و بین من و تو فاصله‌هاست
آسمان با قفس تنگ چه فرقی داردبال
امکانات هتل آپارتمان فضل مشهد
مرکز خرید
تاکسی سرویس
نمازخانه
لاندری
آنتن مرکزی
کتابخانه
پله اضطراری
خدمات تهیه بلیط برای میهمانان تور مشهد تابستان 98
صندوق امانات
رستوران با ظرفیت 120 نفر
لاندری
اتاق های هتل آپارتمان فضل مشهد مجهز به یخچال، تلویزیون، حمام، روم سرویس، امکان شارژ وسایل الکترونیکی، چای ساز، آشپزخانه، مبلمان، سرویس بهداشتی فرنگی و... می باشند.
موقعیت مکانی هتل آپارتمان فضل مشهد
آدرس هتل: خیابان شیرازی، شیرازی 24
همانطور که پیش
با نگاهی که تو داری بر من ،من از این قاعله رد خواهم شدتو زمن فاصله می گیری ومن  باز ازاین فاصله رد خواهم شدگرچه تاراج نگاه تو شده ،عمر ناچیز من وهستی منمن به یک ذره ی لطف تو مگر، باز از این قافله رد خواهم شددستهایت پرمهر ،دیدگانت پرنور،مقدمت عاطفه از جنس بلورباز هم با طپش قلب تو من، از در عاطفه رد خواهم شد
هتل آپارتمان مشهد
هتل آپارتمان مشهد , رزرو هتل آپارتمان مشهد , هتل آپارتمان های مشهد , قیمت هتل آپارتمان مشهد , رزرو هتل آپارتمان در مشهد  هتل آپارتمان پرنده سفید  مشهد یکی از هتل آپارتمان های نزدیک به حرم مطهر هست که از موقعیت مکانی مناسبی در مشهد الرضا برخوردار است. این هتل آپارتمان در خیابان امام رضا 5 با فاصله حدود 5 دقیقه پیاده تا حرم مطهر رضوی فاصله دارد . هتل آپارتمان ثقلین  مشهد یکی از هتل آپارتمان های نزدیک به حرم مطهر هست که از موقعیت
تابع setw: از این تابع زمانی استفاده می کنیم که بخواهیم به تعداد مشخص در صفحه خروجی فاصله یا space مشاهده کنیم. این تابع در کتابخانه iomanip که یکی دیگر از توابع کتابخانه ای است، تعریف شده است و دستور آن به صورت زیر است:
cout<< "پیغام" <<setw (مدنظر space تعداد);
نکته1: برای ایجاد فاصله به تعداد مشخص 8 فاصله (8 کاراکتر) از دستور 't\' استفاده می کنیم.
نکته2: برای ایجاد enter در صفحه خروجی در دستور cout از 'n\' استفاده می کنیم.
مثال: برنامه ای بنویسید که پیغام1 و با 3 فاصل
به نام "او"
 
به من بگو که صدای سکوتم را می‌شنوی... شاید این احتمال باشد که تو بدانی یا من...
 
می‌دانی دلم تنگ شده بود آمدم گشتم و یافتمت... دوباره آن زنگ صدای خاطره ات را که به یکباره دلم را بیقرار کرده بود شنیدم...
 
روی موکت می‌نشستم تا صبح ... و صبح نورانی می‌شدم از تو...
 
گویی که تا صبح بر عرش نشسته بودم...
 
تو کجایی؟
 
شنیده‌ام که اخیرا نوشته‌ای... جایی شبیه به همین بلاگ سوت و کور...
 
عباس ۵ سال پیش... نوشته بود که چیزی جامانده است...
 
دلم برای نوشت
شبیه شیشه بود؛ اما شکستن را نمی‌فهمید..
تمام درد اینجا بود، او من را نمی‌فهمید..
خودش با خنده‌هایی؛ تلخ بند کفش من را بست..
وگرنه پای من؛ تردید ماندن را نمی‌فهمید..
اگر تنها رفیقم هر کسی، غیر از صداقت بود..
دلم اینقدر ارزشهای؛ دشمن را نمی‌فهمید..
وجود شعر در دنیای؛ ماشینی غنیمت بود..
وگرنه هیچ مردی؛ در جهان زن را نمی‌فهمید..
سکوتم کوهی؛ از حرف و نگاهم خیس ماندن بود..
ولی او فرق؛ شب با روز روشن؛ را نمی‌فهمید..
من او را خوب فهمیدم، کمی عاقل‌تر از
 
روزی دو مرد جوان نزد استادی امدند واز او پرسیدند: فاصله  بین دچار
  مشکل شدن تا راه حل یافتن برای حل مشکل چقدر است؟استاد اندکی تامل کرد وگفت: فاصله مشکل یک فرد وراه نجات او از آن مشکل برای  هر شخصی به اندازه فاصله زانوی او تا زمین است.  آن دو مرد جوان گیج وآشفته رفتند وبیرون مدرسه به بحث وجدل پرداختند.اولی گفت:منظور استاد معرفت این بوده است که باید به جای روی زمین نشستن از جابرخاست وشخصا برای مشکل راه حلی پیداکرد.با یک جا نشستن وزانوی غم بغ
دوره روان شناسی من هم کم کم تموم شد
جلساتم کمتر شده و نسبت به گذشته خودم خیلی بهتر شدم
حتی نسبت به اطرافیانم...
البته هنوز جای کار دارم اما خب میتونم بگم سلامت روانی هم مهمه همونطور که سلامت جسمی مهمه
هنوز هم غمگین میشم. هنوز هم نسبت به خودم اعتماد به نفس ندارم. هنوز هم حس تنهایی گلومو چنگ میندازه ولی باهاشون کنار اومدم...
...............................................
بچه ها شده بی حوصله باشید؟ به همه چیز؟ حتی خودتون؟
شده سرد بشید؟
 
امکانات هتل آپارتمان سفرای طلایی مشهد
برخی از امکانات این هتل آپارتمان به شرح ذیل می باشد:
لابی
مجموعه آبی
لاندری
تاکسی سرویس
فروشگاه
پذیرش 24 ساعته
نمازخانه
گشت درون و برون شهری برای زائرین تور مشهد تیر ۹۸
فکس، فتوکپی
اتاق چمدان
پله اضطراری
دستگاه واکس کفش
اتاق های هتل آپارتمان سفرای طلایی مشهد شامل امکاناتی از قبیل دراور، آشپزخانه، چای ساز، یخچال، مبلمان، سرویس بهداشتی ایرانی، روم سرویس و... می باشند.
موقعیت مکانی هتل آپارتمان سفرای طلا
امکانات هتل آپارتمان شهریار مشهد
لابی
تاکسی سرویس
صندوق امانات
لاندری
پله اضطراری
اتاق چمدان
آنتن مرکزی
گشت نیم روزی
پرینتر، فتوکپی، فکس
آژانس مسافرتی
دستگاه واکس کفش
پذیرش 24 ساعته
نمازخانه
خدمات تهیه بلیط
اتاق های هتل آپارتمان شهریار مشهد برای مسافران تور مشهد دارای تلویزیون، یخچال، دراور، لوازم بهداشتی، کمد لباس، مبلمان، شبکه پخش فیلم، روم سرویس می باشند.
موقعیت مکانی هتل آپارتمان شهریار مشهد
آدرس هتل: خیابان امام رضا، امام رضا 8، پش
من برگشتم^_^
دوسه روز پیش یه پست گذاشتم که به ربع ساعت نشد پاکش کردم دلیلشم این بود خیلی وقتا نباید خیلی چیزارو توضیح داد واسه کسی که نمیشناسیش و بهتره همونطور فکر کنه
ایکس امتحاناش تموم نشده هنوز و سخت داره درس میخونه،این روزا خیلی ناامیده و واقعا میدونم بخاطر شرایط سخت امتحاناشه وگرنه بعدش عادی میشه.باهاش صحبت کردم ولی دلم نمیخواد زیاد مزاحمش باشم:///ترجیحم اینکه درسشو بخونه و ذهنش اشفته نشه..از خیلی جهات هم خیالم راحته ازش..درس میخونه..دوس
هر آدمی دوبار می میرهیه بار وقتی عشقشو از دست میده، یه بار وقتی از دنیا میره.کاش فاصله ای بین این دو مردن نباشه.تحمل این فاصله خیلی دشواره.(فرهاد قائمیان/سریال تاریکی شب، روشنایی روز)اینکه اینو از زبون یه مرد میشنوم تو این سریال،سخته برام واقعا
این‌ تصویر از تلسکوپ هابل، کهکشان M86 را نشان می‌دهد. با وجود اینکه بیش از ۲۳۵ سال پیش توسط ستاره شناس "شارل مسیه" کشف شده، طبقه بندی ریخت شناسی آن هنوز ناشناخته است. ستاره شناسان هنوز در مورد اینکه M86 کهکشانی بیضوی یا مارپیچ است، بحث می‌کنند.
این کهکشان که بخشی از خوشه کهکشانی سنبله است، در فاصله پنجاه میلیون سال نوری از زمین قرار دارد و با سرعت باور نکردنی ۵۴۳۰۰۰ مایل بر ساعت در حال حرکت در فضا است و مسیر فعلی‌، آن را در مواجهه با ما قرار می
 
 
هنوز دردها یادم نرفته است.
هنوز روضه‌ی حضرت زهرا که می‌شنوم،
یادم می‌آید به تلخی، که برایم روضه خواندی و
چند روز بعد سیلی تو بر صورتم...
هنوز یادم نرفته است قدرت دست‌هایت را روزها پس از دیگری.
 
 
#نه_به_خشونت_علیه_زنان
از اون وقتاست که همینجوری الکی و بی دلیل نصف شبی دلم گرفته☹
نمیدونم چرا...
دو سه ساعت اخلاقای رو اعصاب اطرافیانم هی تو ذهنم خود به خود مرور میشن.
بعد از دستشون عصبانی میشم...
بعدم دلم میگیره...
م م ب_اخه بی شعور، تو غلط میکنی پشت سر مامان گل من پیش من بدگویی میکنی! حیف که بزرگتری وگرنه همینو میگفتم و یکیم میزدم تو گوشت... گاو
پ_واقعا واست متاسفم که تو قرن ۲۱ام هنوز میخوای مثل عهد قاجار پسر داشته باشی که نسلتو حفظ کنی! انگار پلنگ مازندرانی! چقد زنت با
امکانات هتل آپارتمان شباهنگ مشهد
نمازخانه
لاندری
صندوق امانات
تاکسی سرویس
جعبه کمک های اولیه
خدمات خانه داری
اتاق چمدان
اتاق تلفن
پرینتر، فتوکپی، فکس
آشپزخانه مرکزی
گشت نیم روز (با هزینه) برای زائرین تور مشهد تیر ۹۸
پله اضطراری
دستگاه واکس کفش
خدمات تهیه بلیط
فروشگاه
خدمات باربری
سیستم اعلام حریق
خدمات بیدار باش
اتاق های هتل آپارتمان شباهنگ مشهد دارای تلویزیون، یخچال، سرویس بهداشتی فرنگی، حمام، دمپایی، آباژور، دراور، صندوق امانات دا
حالت تهوع دارم 
از اینکه فردا امتحان میان ترم ۱۵۰ صفحه ای دارم و الان صفحه ی ۲۷ ام.
از اینکه باید مقاله ی شاه بنویسم و هنوز ۱/۳ ش رو نوشتم.
باید پیپر سیاست بدیم و هنوز ندادم.
باید برای روان هم ارائه داشته باشیم و هم یه تحقیق بهش بدیم.
باید برای امتحان میان‌ترم دانش خانواده ای که حتی هنوز کتابش رو هم‌نخریدم و روان شناسی بخونم و هنوز نخوندم....
باید برای بیچ تیزر تبلیغاتی بسازیم و هنوز نساختم...
اینا همش مونده و فقط ۵ هفته تا پایان ترم وقت هست...خدای
کم کم داریم به آخر بازی نزدیک میشیم و من خسته ام خسته تر از همیشه به اهدافی که میخواستم به این ترم برسم نرسیدم ولی راضیم جون تلاشمو کردم و الان خستم فکر میکنید خستگی چند ماهه با یه روز استراحت از بین میره؟
راضیم ولی یه چیزی درونم میگه خسته نباش ما مجبوریم زندگی کنیم، مجبوریم هر روز بجنگیم، دست خودمون نیست باید برای بقامون بجنگیم وگرنه نابودی در انتظارمونه. باید یه گزارش بنویسم ولی اصلا حوصلشو ندارم. تصمیم گرفتم حوزه کاریمو عوض کنم. میخوام بر
مادرشوهر زنگ زده و برای ابراز همدلی میگه: همش میگم خوب شد نیروانا وقتی رفت تهران و اونجوری گیر کرد اینا هنوز نگفته بودند که وضعیت اینقدر خرابه وگرنه کلی استرس می کشید!
میگم: خوب اگر گفته بودند اولا به احتمال خیلی زیاد اون همایش کنسل می شد (همونطور که همایش های مهمتری بعدش کنسل شدند). دوما اونقدری واجب نبود و اگر میدونستم اوضاع اینطوره اگر کنسل هم نمیشد من نمی رفتم. سوما من نزدیک یک ماهه که هر روزم با استرس گذشته؛ چون یکی میگه 14 روز ممکنه بدون ع
دهم مرداد روزیه کهایرانیان باستان جشن چله ی تابستون میگرفتنبعد از رد شدن چله یتابستون هوا شروعبه خنک شدن میکنه...چله تابستونتون مبارک!پ.ن: ما نیز هنوز چله نشین سردی دهم مرداد چند سال پیشیم. هنوز چشم انتظار و هنوز دوست‌دارش...
پ.ن2: این مطلب رو پارسال گویا نوشته بودم، نمیدونم چرا تا امسال منتشر نشد.
آرام عادت داره هنوز از مدرسه نیومده شروع کنه به تعریف کردن تمام اتفاقات اون روز توی مدرسه فاطمه دقیقا برعکسه بهش میگم تعریف کن تو  مدرسه امروز چیکارا کردی میگه اتفاق خاصی نیفتاد.خودمم همین طوری بودم . بهش میگم همون اتفاقات الکی رو مثل آرام تعریف کن برای من جذابه ولی آخرش هم چیزی نمیگه:(
 
-یه عده ای هستن تو خانواده یا دوستان و آشنایان که بودن باهاشون اذیتت میکنه.اتفاقا زیااد هم هستن دوروبرمون.اینا اینطورین که کنارشون مدام باید حواست به خودت
همونطور که می دونید ویندوز اجازه ساخت یک پوشه (یا Directory) با نام فاصله (white space) رو نمیده ولی میشه این کار رو با خط فرمان انجام داد. کد های زیر رو حتما امتحان کنید (به جای X هر حرفی می تواند باشد):
md "X:\ \"
و سپس
md "X:\ \test"
این دو کد در خط فرمان باعث ایجاد یک پوشه به اسم فاصله می شود. حالا برید و ببینید ویندوز چه باگهایی سر این پوشه می ده. اول که  پوشه رو باز می کنید چون کارکتر فاصله در آخر آدرس هست مرورگر فایل ویندوز (Windows Explorer) دچار یک اشتباه لپی شده و فاصله
دوباره فاصله افتاده بین فاصله هانسیم یاس رسیده میان سلسله ها
دوباره بر سر سجاده قبله گم کردمتویى بهانه ى عالم براى نافله ها…
به هرکجا بروى بوى عشق مى پیچدتو ماه و اختر و شمسى براى قافله ها
تویى که مریم عذرى شده ثنا گویتتویى که راز خدایى…جواب مسئله ها
   
نیستی هرشب برایت شعر می خوانم هنوزپای قولی که تو یادت رفته می مانم هنوزمی نشینم خاطراتت را مرتب می کنمدر مرور اولین دیدار، ویرانم هنوزکاش روز رفتنت آن روز بارانی نبوداز همان روزی که رفتی خیس بارانم هنوزراه برگشتن به سویم را کجا گم کرده ایمن برای ردپاهایت خیابانم هنوزبا جدایی نیمه ای از من به دنبال تو رفتبی تو از این نیمه ی دیگر گریزانم هنوزبعد تو من مانده ام با سالهای بی بهاربعد تو تکرار جانسوز زمستانم هنوزدست هایم را رها کردی میان زندگ

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها